امشب بدون خانمی

امشب تهنای تنهام. بدون عشقم, نمیدنم چطور سیاهی شبو تا سپیدی صبح برسونم ,خیلی سخته دوست دارم وقتی میخوام بخوابم پیشم باشه .با صداش بخوابم با نفساش ,با صدای قلبش,با گرمی وجودش. نمیدونم امشبو چطور می خوام به صبح برسونم.امیدوارم هر جا که هست خوشحال باشه.امیدوارم هر جا که هست بهش خوش بگذره .اینو فقط نوشتم اگه امشب خواست بره تو وبلاگش بدونه یه قلبه که براش میتپه و همیشه بفکرش دوست دارم خانمی

نظرات 1 + ارسال نظر
اسیر عشق سه‌شنبه 29 دی‌ماه سال 1388 ساعت 22:11

تنها نیستی
هیچ وقت
رویای من با تو ست
زمانی نیست که بی یادت سر کنم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد