دیشب

دیشب یکی از بهترین شبای عمرم بود اون بامن بودو منم با اون .گرمای تنشو احساس کردم . صدای نفساش که به سینم می خورد . تا صبح باهام بود . از گرمای وجودش خوشم میاد با گرمای وجودش منو گرم میکنه.بوی تنشو دوست دارم.دوست دارم خانمی .خیلی .

نظرات 2 + ارسال نظر
[ بدون نام ] چهارشنبه 30 دی‌ماه سال 1388 ساعت 14:11

دوستی
نه حدیثی است که فراموش شود
ونه عشقیستکه خاموش شود
بیادتم

پریسا چهارشنبه 30 دی‌ماه سال 1388 ساعت 17:16 http://tabiateensan.blogfa.com/

سلام دوست من
خوش بحالت شبی زیبا داشتی بااینکه همه ی شبا زیبا هستن ولی زیباتر شد
ممنون بهم سرزدی
موفق باشی البته با خانمی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد