من بـه لبخندی ، از تـو خـرسندم مِهـر تو ای مه ، آرزومندم بـــــر تـــــو پــابـنـــدم
از تـو وفــا خواهم من زخدا خواهم تا بهرهت بازم ، جان
تـا بـهتـو پیـوستم از همه بگسستم برتو فدا سازم ، جان
....................
عاشقم مـن ، عاشقی بیقـرارم کس ندارد ، خبر از دل زارم
آرزویی جز تو در دل ندارم
من بـه لبخندی ، از تـو خـرسندم مِهـر تو ای مه ، آرزومندم بـــــر تـــــو پــابـنـــدم
خیز و با من ، در افقها سفر کُن دلنوازی ، چون نسیم سحر کُن
ساز دل را ، نغمهگر کُن همچو بلبل ، نغمه سر کُن
نغمهگر کُن ، همچو بلبل ، نغمه سر کُن
این آهنگو تقدیم میکنم به خانمی خودم که اندازه تمام دنیا دوسش دارم
نذار
بغضم بشکنه
نمیخوام دور از تو اشک بریزم
من به لبخند و صدای خنده هات
خرسندم
عشق ان نیست که کنارت باشم..............................
تا اخر عمرم بیادتم
من باور دارم که دو انسان از قلبشان به هم متصلند،
و مهم نیست که چه کار می کنید، که هستید و کجا زندگی می کنید؛
اگر مقدر شده که دو نفر با هم باشند،
هیچ مرز و مانعی بین آنها وجود نخواهد داشت
ارزو دارم
روزهات پر از نور
شبات پر مهتاب
ودلت پر باشه از شادی
مثل باران